Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-06@10:30:49 GMT

زندگی روستایی پرستار گل‌ها روی بام

تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۳۵۶۶۵

زندگی روستایی پرستار گل‌ها روی بام

همشهری آنلاین - زهرا بلندی: اصالتا شیرازی است، اما بزرگ‌شده شهرستان شهریار است و در یکی از کوچه‌ پس‌کوچه‌های محله عبدل‌آباد زندگی می‌کند. سرتاسر راهرو ورودی و حیاط تا پشت‌بام خانه ۳طبقه قدیم‌ساختش سبز و پرگل است. به هرطرف خانه «معصومه افتخاری» که نگاه می‌کنم گل می‌بینم. از گل حسن‌یوسف، شمشاد، گل‌ناز تا انواع و اقسام کاکتوس‌ها به چشمم می‌خورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محو تماشای گل‌های داخل حیاط شده‌ام که به بازدید از پشت‌بام دعوتم می‌کند: «اینها که چیزی نیست دخترم، بیا برویم بالا؛ پاتوق من اونجاست.»

خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

با ۶۲سال سن بدون لحظه‌ای استراحت و نفس تازه‌کردن پله‌ها را یکی پس از دیگری بالا می‌رود. پشت‌بام شبیه یک گلخانه است. یک طرف آن را با ایرانیت به اتاقکی برای گل‌ها تبدیل کرده و در طرف دیگر پارچه کشیده تا شدت آفتاب تابستان به گیاهانش آسیب نزند. اتفاقاً با به کارگیری همین روش همه گل‌هایش شاداب و باطراوتند: «برای رسیدگی به همه گل‌ها روزی چند بار پله‌ها را بالا و پایین می‌روم. منتی هم نیست، خودم با وقت گذراندن در کنارشان کیف می‌کنم. گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم اینجا مهدکودک است و گل‌ها هم بچه‌های آن، که باید برایشان وقت بگذارم و بزرگشان کنم تا وقتی مادر و پدرشان بیایند پی‌شان. چون من در بخشیدن این گل‌ها اصلاً خسیس نیستم، چه مهمانی بیاید خانه‌ چه بخواهم جایی بروم مهمانی، همیشه چند گل به مهمان و میزبانم هدیه می‌کنم. با وجود اینکه در سال بیشتر از ۱۰۰ گل به دوستان و آشنایان هدیه می‌کنم، الان بیشتر از ۵۰۰ تا گلدان و گیاه در خانه دارم.» 

با اهدای قلمه، گل‌ها خراب می‌شوند؟

گذران روزهای کودکی و نوجوانی‌ در خانواده‌ای که پیشه‌شان دامداری و کشاورزی بود، معصومه خانم را شیفته گل و گیاه و طبیعت کرد تا حدی که بزرگ‌ترین آرزویش از کودکی تا حالا این است که بتواند یک گلخانه بزرگ از انواع گیاهان و صیفی‌ها داشته باشد: «پدرم هم زمین کشاورزی داشت و هم گاوداری.  سبزی و صیفی‌ می‌کاشتیم. از کلم، گوجه‌فرنگی، سبزی و لوبیاسبز گرفته تا لوبیا قرمز و... داشتیم. هنوز هم گاوداری که ارث پدر خدابیامرزم بود برقرار است و هرکدام از بچه‌ها مسئولیت بخشی را به عهده گرفته و آنجا را زنده نگه داشته است. من خودم کارگر گرفتم، اما هفته‌ای یکبار هم همراه پسرم به آنجا سر می‌زنم و برای خانه شیر می‌آورم تا ماست و سرشیر خانگی درست کنم. دوران کودکی و نوجوانی من هم پابه‌پای مادر و پدرم کشاورزی می‌کردم، اما دلم می‌خواست گل و گیاه زینتی هم داشته باشم. خوب یادم است، کلاس سوم ابتدایی بودم، یک روز رفتم مهمانی، خانه یکی از همکلاسی‌هایم که مادرش گل و گیاه زینتی زیادی داشت، آن روز او یک گلدان گل شمشاد به من هدیه کرد و من هم از آن روز علاقه‌ام به نگهداری از گیاهان بیشتر شد و مشغول جمع کردن گل‌های زینتی شدم.» 

بعد از ازدواجش ساکن جنوب تهران شد و تا سال۱۳۵۹ در محله خزانه بخارایی زندگی می‌کردند، اما بعد از آن ساکن محله عبدل‌آباد منطقه۱۹ شد و گلکاری و نگهداری از گیاهان به صورت جدی‌تر را از حیاط همین خانه آغاز کرد: «قبلا در محل معدود آدم‌هایی بودند که گل و گیاه داشته باشند، اما در باغچه خانه ما درخت گیلاس، انگور تا سبزی و گل‌ حسن یوسف و... وجود داشت. اولین گل من هدیه بود و خودم به رسم حرکت زیبای مادر دوستم مدام از گل‌ها قلمه می‌زدم و به همسایه‌ها و فامیل هدیه می‌دادم. حتماً شنیده‌اید، بعضی‌ها می‌گویند اگر گل حسن‌یوسف قلمه بزنی و به دیگران بدهی خراب می‌شود، اما اینها همه‌اش خرافات است! من معتقدم «وقتی ببخشی، مالت بیشتر می‌شه!» با اعتقاد به همین جمله، قلمه گل به خیلی از همسایه‌ها داده‌ام و خدا را شکر نه تنها مشکلی برای گل‌هایم پیش نیامده، بلکه خیلی خوب رشد کرده‌اند و همیشه پر و سرحال به نظر می‌رسند.»

یک گلدان بزرگ را که شبیه کاکتوس است و چند وقت پیش در بازار گل قیمت میلیونی داشت، کنار در پشت بام گذاشته. با هیجان از او می‌پرسم: «می‌دانید این گلدانتان لاکچری و قیمتش میلیونی است؟ چرا در اتاق از آن نگهداری نمی‌کنید؟» جوابش این است: «جدی؟ واقعا؟ نمی‌دانستم اینقدر می‌ارزد، پس می‌گذارمش برای هدیه دادن به یک آدم خاص در مناسبتی مهم.»

تولید کود کمپوست در خرپشته

در اینجا آنقدر چیزهای جذاب و دیدنی و موضوعات قابل بحث وجود دارد که شرایط را برای صرف ساعت‌ها معاشرت و گپ و گفت فراهم می‌کند. چند مدل گیاه در ظرف‌های مرغ‌خوری لب‌پر شده کاشته شده. قوری‌ای که درش شکسته خانه گل‌ کاکتوس قاشقی است و شاخه‌های گل کراسولا داخل یک پارچ  گل‌سرخی بدون دسته جا خوش کرده است. به یکباره می‌رود سمت پله‌های فلزی که گوشه پشت‌بام هستند و  به تماشای سکانس دیگری که روی خرپشته است، دعوتم می‌کند. انگار گل‌کاری و نگهداری از آنها تنها علاقه‌مندی‌ افتخاری نیست. چند سطل و بشکه در اینجا قرار دارد که داخلشان کود کمپوست درست می‌کند. دبه‌های سرکه سیب و آبغوره خانگی پشت هم ردیف شده‌اند.  یک اتاقک هم برای مرغ و خروس‌هایش درست کرده.

به محض شنیدن صدای پای معصومه خانم سروصدا می‌کنند و به طرف در می‌آیند. افتخاری در اتاقک پرندگان را باز می‌کند و چند تخم‌مرغ از داخل آن در می‌آورد و به سمتم می‌گیرد: «ببین در هفته ۴-۵ تا تخم می‌گذارند و استفاده هفتگی ما را تا حدودی تأمین می‌کنند.» مرغ و خروس‌ها را لحظاتی به حال خودشان رها می‌کند و می‌رود سراغ ظرف‌های حاوی کود کمپوست: «من زیاد زباله درست نمی‌کنم. هرظرفی که لب‌پر شود به جای اینکه دورش بیندازم، گلدانش می‌کنم و داخلش گل می‌کارم. زباله‌های خشک را به غرفه پسماند سرخیابان تحویل می‌دهم و زباله‌های تر را به کود کمپوست تبدیل می‌کنم. به این شکل که زباله را همراه خاک داخل سطل‌های مخصوصی که تهیه کردم دفن می‌کنم و بعد از ۶۵ روز ماندن در این وضعیت و رفتن بویشان و اطمینان از اینکه برای همسایه‌ها مزاحمتی ایجاد نمی‌شود می‌ریزم در هوای آزاد تا کامل خشک شود و بعد سرندشان می‌کنم (جدا کردن کمپوست درشت و ریز از یکدیگر)، دست آخر هم داخل بشکه جمعشان می‌کنم و ماهی یکبار گیاهانم را با آن تغذیه می‌کنم.»

گل‌هایی که مناسب نگهداری در جنوب شهرند

نه دوره خاصی در زمینه نگهداری از گل و گیاه گذرانده و نه شخصی  این کار را به صورت تجربی به او یاد داده است؛ با سال‌ها آزمون و خطا به تجربیات امروزش رسیده و حالا دیگر می‌داند با هر گلی باید چگونه رفتار کند که سرحال و قبراق باشد: «یکی از کارهایی که من برای گل‌ها انجام می‌دهم این است که اواخر هفته همراه پسرم سمت نوبران ساوه، دماوند یا فیروزکوه و... می‌روم هرجا که می‌بینم درخت و گیاه زیادی دارد و سرسبز است می‌فهمم خاکش غنی شده است. از خاک و ماسه‌ آنجا کمی در کیسه جمع می‌کنم و برای گلدان‌هایم می‌آورم. نمی‌دانید این خاک چقدر خوب است و حتی یک‌ذره که قاطی خاک داخل گلدان می‌کنم برایشان معجزه می‌کند. در این سال‌ها همه نوع خاک را آورده‌ام و امتحان کرده‌ام، مثلاً خاک قرمزرنگ فیروزکوه برای گل حسن‌یوسف با آن ظرافت مثل آب روی آتش است!» می‌خندد: «۷ کلاس بیشتر سواد ندارم و زمین‌شناسی و زیست‌شناسی نخوانده‌ام، ولی خیلی خوب از این‌ چیزها سردر می‌آورم.» من با کار کردن و آزمون و خطا تجربه کسب کردم و نگهداری از گیاهان را یاد گرفتم.   کاشتم و خراب کردم تا بالاخره پیچ و خمش آمد دستم. اما خب از وقتی گوشی‌ام را عوض کرده‌ام در اینستاگرام هم ویدئوهای آموزشی را دنبال می‌کنم.»

طی ساعات حضورم در اینجا همه گل‌هایش را وارسی کرده‌ام، تنها گلی که بین آن همه گل کمی به زردی و کدری می‌زند گل‌ شمعدانی است. نظر افتخاری این است که نگهداری از شمعدانی طی چند سال اخیر در این محله خیلی سخت شده است: «چند سال است که با آمدن تابستان برگ‌هایشان زرد و کدر می‌شود. فکر می‌کنم دلیلش گرما و خشکی هوا باشد. با این حال به نظر من نگهداری از گل‌هایی مثل گل‌ناز، کراسولا، حسن‌یوسف و انواع کاکتوس برای کسانی که در خانه نور کافی دارند و نگهداری از  گل‌هایی مثل انواع آگلونما، شفلرا، زاموفیلیا و... هم برای کسانی که آپارتمان‌نشینند خیلی در جنوب تهران مناسب است.»

تا کلاس هفتم تحصیلاتش را ادامه داده و از نداشتن شرایط برای ادامه تحصیل با حسرت یاد می‌کند: «برای ادامه تحصیل باید تا ماهدشت می‌رفتیم و  چون آن‌روزها شرایط رفت و آمد برای یک دختر خیلی سخت بود، نشد که بروم. خیلی دوست داشتم معلم بشوم، اما شدم پرستار گل‌ها. البته قبل از کرونا حدود ۳سال در سرای محله شکوفه به بانوان محله درس نگهداری از گل و گیاه می‌دادم و تا حدی حس معلمی را چشیدم. هنوز هم دوست دارم، اگر شرایطی در سرای محله فراهم شود، کلاس نگهداری از گل و گیاه برگزار کنم، اما سرا مثل قبل فعال نیست و رفت‌آمد شهروندان هم خیلی در آنجا کم شده است.»

کد خبر 694771 برچسب‌ها گل و گیاه فضای سبز محیط زیست سبز گیاهان و درختان تفکیک زباله منطقه ۱۹ شهر

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: گل و گیاه فضای سبز محیط زیست سبز گیاهان و درختان تفکیک زباله منطقه ۱۹ شهر نگهداری از گل کود کمپوست گل و گیاه حسن یوسف برای گل پشت بام همه گل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۳۵۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اعتراف ستاره سابق لیورپول: همیشه مضطرب بودم

به گزارش "ورزش سه"، رایان بابل، وینگر سابق لیورپول، تایید کرد که از انتخاب لیورپول ناراحت است و در دوران حضورش در آنفیلد "ناراضی و مضطرب" بود.

بابل در سال 2007 با مبلغ 14 میلیون دلار از آژاکس به لیورپول پیوست اما نتوانست آنطور که باید ارزش خود را اثبات کند. او تنها 22 گل در 146 بازی با پیراهن لیورپول در تمامی رقابت‌ها به ثمر رساند.

بابل 37 ساله در مورد شروع سخت خود در لیورپول، اینکه رافائل بنیتز، سرمربی وقت، چگونه با او سرد برخورد کرد و همچنین اینکه چرا نتوانست در لیورپول تبدیل به یک خرید موفق شود، صحبت کرده است.

او به اتلتیک گفت:"این برای خودم کمی ناامید کننده بود، چون زمانی که در نهایت لیورپول را انتخاب کردم، به من قول دادند که زیاد بازی کنم و به من گفته شد که واقعاً با من خوب رفتار خواهند کرد. اما از روز اول، من تنها بودم و این موضوع خیلی سخت بود.

من 20 ساله بودم، اولین بار بود که در خارج از کشورم زندگی می‌کردم، اولین بار بود که خانه داشتم چون آن زمان هنوز در خانه والدینم در هلند بودم. بنابراین بسیاری از چالش‌های جدید وجود داشت که مجبور شدم به یکباره با آن‌ها مقابله کنم و کار را بسیار سخت کرده بود.

زمان‌هایی وجود داشت که واقعا خوشحال نبودم، کاملا شبیه به خودم نبودم یا مضطرب بودم. فکر می‌کنم اکنون در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که می‌خواهید از بازیکن آسیب پذیر حمایت کنید. من در زمانی فوتبالیست بودم که نشان دادن ضعف، غیرقابل قبول بود. امکان داشت شما را کاملا کنار بگذارند."

دیگر خبرها

  • تماس منافقین برای تخلیه اطلاعاتی پرستار بیمارستان محل حضور شهید سلیمانی‌ | بشنوید
  • بهره مندی بیش از ۱۲ هزار روستایی گلستان از تسهیلات قرض‌الحسنه
  • بازگشت محکوم به مرگ از پای چوبه دار
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • نمایش «وضوح ناقص» در خانه عکاسان جوان
  • کتاب «ادب زندگی» منتشر شد
  • کمترین خسارت به گندم‌های نگهداری شده در مراکز روباز خوزستان
  • کتاب «ادب زندگی» روانه بازار نشر شد
  • ریشه‌های نارضایتی‌ها پرستاران؛ اضافه‌کار اجباری بر خلاف قانون
  • اعتراف ستاره سابق لیورپول: همیشه مضطرب بودم